زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
طاهره عباسی نژاد
من می نویسم و از اعماق روحم جانشان می دهم.تو بخوان از اعماق قلبت دمسازشان باش.
دلخوشِ شب تاب است
پلنگی که به ماه نمی رسد...
《طاهره عباسی نژاد》...
متن طاهره عباسی نژاد
ماه را بسوزانید...
خاکبندان پروانه
نور چه می خواهد؟!...
متن طاهره عباسی نژاد
من بریدم؛ او برید؛ آنها بریدند از دلم
وای از این تصریف تلخ و درد ناهنجار من....
ط.ع...
متن طاهره عباسی نژاد
ماه را بسوزانید...
خاکبندان پروانه
نور چه می خواهد؟
꧁ּٹٰاهڔہ ּ؏بٰا๛ نۨ ۛر ּاد꧂...
متن طاهره عباسی نژاد
در حل مسئله ی دوست داشتنت وا مانده ام...
سوال اندازه اش را می خواهد و من نمی دانم کدام گزینه را بزنم...
۱-هم سطح وسعت قلبم که بانی وجودش هستی□
۲-هم وزن تمام بارهایی که روی دوشت بود و تحمل کردی□
۳-هم قدر تمام موهایی که سفید شدند تا ما سبز شویم□
...
متن طاهره عباسی نژاد
قلمم پیوسته به ساز احساسم رقصید و نوشت.
هر دم که خواستم پا در رکابم شد. پا به پایِ دلم آمد و کو به کو قاصد سِرِ حُقّه اش شد.
ولی نمی دانم در لامذهبِ دهلیز دوست داشتنت چه خبر می شود که هیچ وقت آنگونه که می خواهم به کام دلم نمی رقصد و نمی نویسد.
وقت...
متن طاهره عباسی نژاد
در دالان دلتنگی
من هم سوز سیگارم
تو آزاد آغوشش
من محبوس دیوارم
در دوران بعد از تو
من پاییز پاییزم
تو مستانه می خندی
من یک بغض یک ریزم
در همهمه ی سرما
من هم سنگ بورانم
تو آرش ز ِه بر کف
من ارتش تورانم
در جمله ی بودن ها
من هم فعل آ...
متن طاهره عباسی نژاد
تو برو با دیگری بهشتت را بساز. من از برجک جهنم خودم، به معماری بهشتت دل خوش می کنم...طاهره عباسی نژاد...
متن طاهره عباسی نژاد
مردیم. از همان وقت که دیگر درد، از قلبمان شرم نکرد....
متن طاهره عباسی نژاد
خواستم یک تنه مقابل همه دنیا بایستم.
همین بود که تمام قلبم را برداشتم و رفتم به جبهه زندگی...
جنگ نابرابری بود...
من تنها در یک طرف بودم و ارتش زندگی با تمام یال و کپالش در مقابلم.
قدرتش کم نبود.
از همان \بِ\ بسم الله،\مسلسل مشکل\ رو کرد.
دلم ل...
متن طاهره عباسی نژاد
دیوانه منم...دردانه تویی...هیهات از این درد که آواره من وبانی ویرانه تویی
《طاهره عباسی نژاد》...
متن طاهره عباسی نژاد
گل من در بند دنیا هست،ولی در بر نیست
می به غایت هست،ولی شورش دگر در سر نیست
تب معشوق به دل هست،ولی لعل لبش بر کام نیست
سلطان جهانم به جهان هست،ولی آوخ که بهرش دام نیست
در خلوت من داج که هست،ولی مهتاب نیست
ماه رخ معشوقم تمام است،ولی مظهور این...
متن طاهره عباسی نژاد
مه من،جان دلم،عمر و هوای قلب من
.
آنقدر رنجیدم از تو که نمانده هیچ امیدم به جهان
.
لااقل یک سر بیا تو بر سر این قبر من
.
.
.
طاهره عباسی نژاد...
متن طاهره عباسی نژاد
اصلا دل من هیچ...
کاش رحمت به دل بی کس نیمکت آید
که پس از ما،تمامش پر خالی می شود...
.
.
طاهره عباسی نژاد...
متن طاهره عباسی نژاد
پی نوشت داستان تیره ترین تبصره (طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
پی نوشت:
جذام بیماری مزمنی است که توسط باکتری مایکوباکتریوم لپره و مایکوباکتریوم لپروماتوسیس ایجاد می شود.جذام در ابتدا بسته به شرایط محیطی و فردی چند سال در بدن محفوظ می ماند و بعد از چند ...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت دوازدهم داستان تیره ترین تبصره (طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
جراحت هایی را که از زمان هایی که بس دلگیر بودند و دردناک بر تنشان خورده بود.زخم های آوارگی.زخم های جذام.زخم هایی که سال ها بدون مرحم باقی ماندند تا آن وقتی که در خواستگاری از یک دختر پر...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت یازدهم داستان تیره ترین تبصره (طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
35 سال بعد:
دامون نان سردی را که گذاشته بود روی بخاری تا گرم بشود برداشت و روی آن کمی پنیر مالید و بر طبق عادتش به آهیل داد.با اینکه زمان بسیار زیادی می گذشت اما باز هم دامون به آهیل به...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت دهم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
دکتر های بابا باغی فقط این را نمی گفتند.آن ها خیلی چیز های دیگر هم می گفتند. چیز هایی که باعث شده بود آهیل برای اولین بار اشک مردش را ببیند.این دردناک ترین چیز برای او بود. حرف طبیبان حرف از...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت نهم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
آری آنها آنقدر ماندند و اشک ریختند و از ضامن آهو خواستند که ضامنشان بشود که بالاخره آن روز بارانی فرا رسید.همان روزی که در اوج گرسنگی و قفر در یکی از خیابان های نزدیک حرم نشسته بودند و گدای...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت هشتم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
آری؛آهیل مجبور شد به جان بخرد جبر جبار جنون مجنونی چون دامون را که با همان نوزده سال سنش باز خیلی بیشتر از بقیه غیرت داشت.آنقدر زیاد که نمی گذاشت دختر عموی پانزده ساله اش که خواه ناخواه در...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت هفتم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
چندی در همان حال گذشت.نه آهیل چیزی می گفت و نه دامون.هر دویشان در سکوت شب خود خوری می کردند.آخر سر هم دامون غیرت شکستن سکوت را پیدا کرد و گفت:«این تفنگی که الان جون جفتمون رو نجات داد خیلی...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت ششم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
آهیل کلافه چند قدم دیگر عقب رفت و با لحن بغض آلودی گفت:«نه.خطا نکردی.مردونگی کردی نجاتم دادی پسر عمو؛دستت هم درد نکنه اما الان ازت می خوام که فقط بری.تو رو به جان «گل بی بی» برگرد و هر چی ک...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت پنجم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
نه جرعت تکان خوردن داشت و نه توان دفاع کردن.اشک هایش این بار نه از غم که از ترس باریدن گرفته بودند.همان دو گرگ جوری نگاهش می کردند که به اندازه دو صد گرگ می ترساندنش.جوری که انگار فقط منتظر...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت چهارم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
آهیل خرامان خرمان قدم برمی داشت اما در آن خرامان خرامانه ها خبری از خِرمن ناز و کرشمه نبود.خرامانه های دخترک از خرابه های قلبش نشأت می گرفت.خرابه های قلبی که جان پاهایش را میگرفت و تند ت...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت سوم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
پشتش به آنها بود،چشمانش آنها را نمی دیدند اما گوش های بی نوایش عجیب رنجانِ نوای ضجه های مادرش بود.
هر چه بیشتر که از بی بی یانلو(روستایی در استان گیلان-شهرستان آستارا-بخش مرکزی- و محل زندگی...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت دوم داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
.
.
.
خلاصه هر چه که بود آهیل از قبر بیرون آمد اما دریغا که این تازه اول ماجرای تلخی بود که ناخواسته به سرنوشتش گره خورده بود.ماجرایی که معلوم نبود دخترک را تا کدام نا کجا آبادی با خودش ببرد.
آهی...
متن طاهره عباسی نژاد
پارت اول داستان تیره ترین تبصره(طاهره عباسی نژاد)
********
گورستان در سکوت محض بود.سکوتی که خیلی حرف ها برای گفتن داشت.سکوتی که با زبان بی زبانیش جار می زد نبود هیچ کس و خلإ زنده ها را.زنده هایی که انگار فراموش کرده بودند در قعر این قبرستان مرد...
متن طاهره عباسی نژاد
سلام همراهان عزیز که تا قبل از این هم با خواندن متون من،منت روی سر من گذاشته اید.
اول از همه تشکر می کنم بابت نگاه ارزشمندتان و دوم هم اینکه امروز می خواهم یکی از داستان های کوتاهم رو به صورت پارت به پارت داخل این سایت منتشر کنم که شما با سرچ شماره ...
متن طاهره عباسی نژاد
غم فقدان،به قلبم بزد و کشت و زد و رفت و ندید
بعد آن یار جفاکار،چه آمد به سر و از دل عاشق چه بیامد به پدید...
متن طاهره عباسی نژاد
سکته بهانست..
بگو علت مرگ را چیز دیگری بنویسند
بنویسند میخواست درهای قلبش را ببندد تا یار نرود
بنویسند علت مرگش ترس هجرت یار بود و بس......
متن طاهره عباسی نژاد
ادامه