سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
وقتی یه غم سرزده از راه میرسه و در خونه قلبت رو محکم میکوبه،حالا هر چقدرم بخوای راهش ندی و کاری کنی تا منصرف بشه و راهش رو بکشه بره نمیشه که نمیشه.....چون اون غم اومده تا یه مهمون ناخونده بشه.......حالا قبولش میکنی،سعی میکنی باهاش کنار بیای،دندون روی جیگر میزاری،تحملش میکنی،هیچی نمیگی و هر جوری هست با خودت کلنجار میری و تو دل با خودت تکرار میکنی که همین چند روزه،بالاخره تموم میشه و بعد راحت میشماما یه دفعه چشم باز میکنی ،میبینی واویلا........