سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
«روبرِ عزیز؛نامه ات امروز رسید... طبیعی ست کتاب های داستایوفسکی به نظرت جذّاب نرسند؛ چون فلسفه ای در قالبِ رُمان اند. راستش داستایوفسکی بالزاکی ست که رگه های ماورای طبیعی اش بیش تر است. رمان هایش را باید با عشق خواند؛ با شمعی که اتاقی کوچک را روشن کرده، با نقشه ی محوی که روی دیوار است؛ با تخت خوابی که مثلِ تخت خوابِ راهبان گوشه ی اتاق است.» [نامه ی فرانسوآ تروفوِ نوزده ساله به دوستش روبر لاشُنه]...