پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خطای کافریکسی که واله و بی راه و چاره بود ای دلمیان شهر غزل ها چه کاره بود ای دل ؟مرا که عرصه به جر کوه سنگ خارا نیستو دل که لایق درمان نمی شود هرگز◇◇◇به هرچه واژه ی چشم انتظار نالیدمبه عمر و فرصت بی اعتبار خندیدمگره به کار فروبسته را چه می دانی!گشودنی که به هرسان نمی شود هرگز◇◇◇به وقت صبح و شبم آه و ناله آوردیبرای تاب و تبم اشک و ژاله آوردیکویر حسرت و دردم مگر نمی بینیدوباره موسم باران نمی شود هرگز◇◇◇هوای شعر من...