متن انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انتظار
کسی مُرده است
و بادها میگویند
نه به دار است نه به بار
داغِ دلِ جنوب
از شینِ شناسنامه
به برگِ آخرش رسیده
من، نخلی بی سر
که جعبهی خرمایش را
دستش دادهاند
نشستهام کنار جادهای
به انتظار
شاید ماشینی پایم بایستد
مرا «نفر» حساب کند
و اگر مهربان باشد...
دوباره وقت قرار است و بینِ عقربه ها
به شوقِ دیدنِ تو ،جنگ تن به تن شده است.
وقت کردی سری از این طرفها بزن
که نه تنها من
که پنجره و پرده و دیوار همه دلتنگ تواند
و فنجان چای نیز از دوریت به سوگ نشسته
بوی مهربانیت را نفس می کشیم
گفته اند می آیی؛
من با صدای تپیدن سینه،
تو را می خوانم؛
و همچنان انتظارت را،
به قدمهای گل شکوفای امید می سپارم...
گفته اند می آیی؛
سالهاست که انتظارت را،
در باغ دلم کاشته ام؛
منتظر هستم تا:
باغ باورم را،
با قدمهای سبزت،
بارور سازی...
گفته اند می آیی؛
من به اندازه ی وجدانِ بیدارِ بشریت؛
و به اندازه ی تاریخ محبت،
منتظرت هستم...
گفته اند می آیی؛
من با لبان احساس،
قداست انتظارت را،
می بوسم...
گفته اند می آیی؛
من با بصیرت روان؛
با تمام جانم،
حقیقتِ آمدنت را،
می بیوسم...*
* پی نوشت:
بیوسیدن: انتظار کشیدن.
گفته اند می آیی؛
من تمام نفسهای جمعه های عمرم را شمرده ام؛
و بارهای بار،
آمدنت را،
از در خانه ی سبز امید،
به انتظار نشسته ام...
دلم بهانه می کند طلوع دیدن تو را
تا به کجا دلم کشد ، حسرت دیدار تو را
خوشحالی مگر خانه ما چقدر دور است که مدت هاست سر نمیزنی؟
بیقراریم را با قرار تو در کنارم درمان کنم .
آشفتگی ام را با آرامی تو در کنارم مرهم کنم.
دلدادگی را با دل سپردن به تو دل آرام کنم.
چگونه انتظار کشم، زمان این انتظار به پایان آید .
بار الها! تاب تحمل این جدایی تا به کی؟!
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
کاش میشد که به پایان برسد...
این بی تو بودن های من...
در آستانه ی آغوشت ،
فعل نبودن را صرف کردی ،
ومن ،
دل را به فردای نیامده سپردم
وایمان آوردم
به فصل سرد
آخرین فنجان دلتنگی هایم را نوشیدم .
دلتنگم و جز روی توام نیست قراری....
ای وصل به تو صبر و قرارم کجایی...؟
در گروهِ عاشقی، نامِ تو را، اد کرده ام؛
هر کسی، غیر از تو را، از راسِ آن، رد کرده ام!
پرتپش، رویت، تمرکز کرده قلبِ عاشقم؛
گو که جز تو، با دگر، اعضای دل، بد کرده ام!
اومدی ذهنمو مشغول خودت کردی و بخاطر یچیز الکی گذاشتی رفتی
نمیدونم
برمیگردی و دوباره پیام میدی یا نه
نمیتونم با خودت حرف بزنم و حرفامو اینجا میریزم
اعتماد کامل ندارم بهت هنوز هرچیزی که توی این چند روز گفتی برام پشت هاله ای از ابهامه
که آیا واقعا حقیقت...