می شود روشن چراغ خانه ام با عشق تو جان بگیرد این دل دیوانه ام با عشق تو عطر احساست که می پیچد میان باغ دل گل کند صدها غزل جانانه ام ، با عشق تو من که زلفم را به بوی عشق تو آمیختم دلبری خوش قلب و زیبا...
دستان تو را چگونه در بر گیرم من که از دور تو را می نگرم می میرم