پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من بر خلاف خیلی ها که می گن من" خودم "هستم ، اعتراف می کنم که خیلی وقتا خودم نبودم . وقتایی که پر از گریه بودم ولی به ناچار با خندیدن سعی می کردم به خاطر اطرافیان خودمو قوی نشون بدم یا روزایی که از درون خسته و فرو ریخته بودم اما مجبور بودم سر پا وایستم یا لحظه های سردی که ناچار بودم تو چشمای عزیزان و دوستانم که می دونستم چقدر پشت سرم حرف زدن و دروغ گفتن ، نگاه کنم و باهاشون گرم ، صحبت کنم .یا وقتی کاسه ی صبرم از خیلی چیزا سر رفته بو...