پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
همانی که ز فَراقَت مجنون گشته امتو همانی که مرا سرگشته ی ویران کرده ایتو همانی، همان سیه چَشم کمان اَبرویمتو همانی که دلم لک زده چَشمانش راتو همانی ، همان مجنون بی عشقیمن همانم ، همان لیلیِ بی سروسامانممن همانم که ز دوری تو محزون استتو همانی که ز جان دوست تَرت می دارممن همانم که خیالش همه شب در پی توستمن همانم ، همان لیلیِ بی مجنونم...