بک روز خاطراتم را کنار می زنی و نداشتنم را بغل میکنی ومن تو را از دریچه های نیستی ام صدایت می کنم تو فقط ترانه بخوان می ترسم رقص با شکوه ام را لای خاطراتم کنار بزنی و با دستهایت دردهایم را تجربه کنی