رنج،میراث گرانمایه ی آبادی ماست گریه،دیریست که ساز و دهل شادی ماست
سِرِ پیوستن به تو از خود بریدن بود و بس شاه بیت وصل گاهی لب گزیدن بود و بس سهم ما از بارش باران زیبای بهار گاه گاهی رعدِ برقی را شنیدن بود و بس پاسخ من در جواب سردمهری های تو گاه روی طعنه هایت خط کشیدن بود و...
تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند کسی نیست