سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ویترین نشانم میدهد پیراهنت رایادم میاید عطر جذاب تنت راداغی که بر قلبم نشاندی مرگ بار استهضمش نکردم درد تلخ رفتنت را نقاش میفهمد که میمیرم در این دردمیبوسم آن تصویر سایه روشنت رااز تو نوشتن بی نهایت درد داردخط میزنم در خاطرم دل کندنت رادیوانه ات هستم ولی،از که گرفتیاین قلب بی احساسه مثل اهنت رابا خاطراتت زندگی کردم و مردمتغییر ده اینبار سبک کشتنت را...