در جستوجوی مقصدی بینام
در دل شب، جایی میان رؤیا و بیداری،
صدایی آرام در گوش جانم زمزمه کرد:
«کجا میروی؟»
و من، بیآنکه بدانم، گفتم:
«بهسوی نوری که هنوز ندیدهام،
بهسوی مقصدی که نامی ندارد،
اما دلم آن را میشناسد.»
هدف، نه نقطهایست بر نقشه،
نه تاجی بر سر،...