پسری خامی کرد و در آن وسوسه ی کودکیش سیب سرخی دزدید پسرک بر تن من تند دوید، و مرا در قدمش خاک نمود باغبان در پی او خاک مرا داد به باد دخترک میخندید و به من زخم تنم هیچ ندید باغبان با غضبی خشم آلود نا گه از...