همچنان... درجاده ی خیال تو در سفرم
ای باد صبحگاهی از من ببر سلامی در نزد آن دلارام نا گفته هر کلامی آرام و بی هیاهو بوسه بزن به مویش تا روز گردد آغاز با ناز و شادکامی