متن غمگین عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین عاشقانه
                    
                    
                    من از باورهای دور گریخته ام 
به کاروانسرایی آشنا ولی متروکه پناه آورده ام
نگاهم به دوردستهاست
از پشت بام خمیدۀ احساسم
نورکی درخشان را میبینم 
ولی دیگر رمقی در خزیدن نیست 
با خیالش هنوز نفس میکشم
وخواب آغوشش را میبینم
                
هر شبم لبریز از خاطرات چشم اوست.
                    
                    
                    منتظر لبخنـבت بوבܩ، 
آن زمان ڪـہ غرق בر آغوش منـے. 
ولـے افسوس ڪـہ نشـב، آغوشت ڪشܩ...
                
                    
                    
                    ای که نامت بر دلم طوفان درد است ، 
کجایی ؟
                
                    
                    
                    سکوتم را شکست خاطراتت. 
شب و تنهایے و یاב صـבایت.
                
                    
                    
                    ڪـہ نباشـے... 
زنـבگـے بـے تو ڪܩـے سخت گذر خواهـב ڪرב.
                
                    
                    
                    بیا بمان نرو.
ڪه مرا میل زندگـے نیست بـے تو.
                
                    
                    
                    ناجیِ این دل دیوانه ی ویرانه، 
فقط چشمان توست.
                
                    
                    
                    دمادم صبح بود که ناگهان شب ایستاد 
به گمانم  همان موقع 
تو چشمانت را بسته بودی
                
                    
                    
                    چگونه انصاف است، 
بدون تو زیستن.
                
                    
                    
                    شب... 
به اندازی کافی طولانیست. 
دیگر تو با نبودنت طولانی ترش نکن.
                
                    
                    
                    می رسد روزی که  
شانه های نجیبت 
تمام خستگی هایم را، 
لحظه های سنگینم را،  
از پا افتادگی هایم را، 
و شبهای بی آغوشم را جبران کند
                
                    
                    
                    بهانهات گریهی پاییز است
و من تمام این فصل
آلودهی بغض پنجرهام
                
                    
                    
                    وعده ی دیدارمان باشد همان روزی 
که از دلتنگی تو میرود جان از تنم.
                
                    
                    
                    بــــــی تـــــــو...
 درگیر غم انگیز ترین حالت یک حال خـرابم.
                
                    
                    
                    هروقت میخواهی برو دیگر دچارت  نیستم
رنجیده ازعشقم ولی من بی قرارت   نیستم.
از درد میپیچم بخود چون پیله ی ابریشمی
پروانه ای در پیله ام بال فرارت نیستم.
. دربازی شطرنج دل مات نگاه تو شدم.. 
من باختم در زندگی مرد قمارت نیستم...
باغ دلم آتش گرفت از حسرت...
                
                    
                    
                    کجا نوشته که انصاف است،
 بی تو جان دادن.
                
هر شب لبریز است هواے بوבنت בر خاطرم.
                    
                    
                    خاطرات چشܩ اوست، 
همـבم شبهاے سکوتܩ.
                
                    
                    
                    باقیـہ عمرم حرام شـב، 
בر پے בلتنگے هاے هر شب چشمان تو.
                
                    
                    
                    افسو๛ ڪـہ
בر حسرت בیـבار تو בیوانه شـבیم.
                
                    
                    
                    بعد از تو... 
به عطر تن هیچکس ندهم دل.
                
 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                