پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
میپاشد احساس مرا, یک بوسه ی ناببر روی لبهای تو در, گهواره ی خوابشرمی هراسان میدود, بر گونه هایتطعم لبت چون دانه های سرخ عنابمستانه میپیچد به گردم بازوانتنیلوفری میگردی و من قلب مردابپر میشود, ذهن من از هذیان عشقتتب کرده این دل هم اگر گردیده بیتابمیلرزد اندام صدا بین لبانتمیریزد از لحن ترت اشعار سهرابمیترسد از رنگ تنت تاریکی شبدر بسترت گل میدهد یک بوته مهتابمیلغزد احساسم به رویت عاشقانهمینوشمت ای پاکی آیینه ی آببانو...م...