پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گرمای عشق تو رااز هر فاصله ای حس می کنمکه زبانه می کشد در منگرمی محبتتباید به تو بگویمچقدر خورشید در آغوش توستکه من سال هاستدر تب عشق تو می سوزمو چشمانت تنها پنجره ای ست کهزیبایی ها را آوردهکه تمام قشنگی ها صف می کشندتو را تماشا می کنندو گل ها عطر تو را به خود می زنندتا هر کداماحساسی متفاوت را تجربه کنندباید تو را داشته باشمبرای به آغوش کشیدنتبرای دیدنتبرای بوئیدنتباید به تو بگویمآنقدر دوستت دارمکه هر وقت...