پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تا آخر بغض می دوی خانم!با گریه به خواب می روی خانم!از دامن شب ستاره می چینیهمبستر ماه می شوی خانم!گل داده ترانه از سرانگشتتیک دشت شکوفه مرده در مشتتاز روح تو درد می چکد بر خاک انگار که نیست سایه ای پشتتاز رسم بد زمانه دلگیریهر روز به یک بهانه دلگیری آنقدر شکسته اعتمادت؛ از/هر جمله ی عاشقانه دلگیریدر خواب به روی تخت محدودیدر خانه ی خود چه سخت محدودیاز هر طرفی تو را بخوانم، بازدر قصه ی شوم بخت دلگیری اندوه گر...