زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سیامک عشقعلی
به پایان می رسد این غم، قوی باش!
صبوری کن! بمان محکم! قوی باش!
زمین جای قشنگی نیست شاید
خدا هم گفته؛ ای آدم قوی باش!
اگر مصلوبِ بهتان شد وقارت
به یاد حضرت مریم(س) قوی باش!
تو آن کوهی که فریادش سکوت است
غرورت را نبینم خم! قوی باش!
...
متن سیامک عشقعلی
تو یک دشت از نرگس و سوسنی!
تو سرگیجه ی یاس و آویشنی!
نگاه تو دریا! صدایت بهشت!
پیام آورِ ناز و رقصیدنی!
تو معشوقه ی قلب این شاعری
خدایی و شاید به شکل زنی!
ببین! واژه هایم خجالت کشید...
تو از وصف در شعر، هستی غنی!
و من تا ابد دوست...
متن سیامک عشقعلی
می توان (بی خستگی) صدقرن از عشقت نوشت،
روز و شب با چشم های مهربانت حرف زد!
می درخشد ماه در دامان شب، در شعر من؛
تا ابد زیباترینی ماهِ قلبم! تا ابد...
◻️ شاعر: سیامک عشقعلی...
متن سیامک عشقعلی
به زندگی؛ به مردِ خانه سلام!
به عطر و خنده ی زنانه سلام!
به بوسه های گرم از تب و شوق
به عشق؛ (بهترین بهانه) سلام!
به رقص در طلوع کوچه ی یاس
به خاطرات پُر ترانه سلام!
به وارثان ماه و نبضِ غزل
به رسم سبز این زمانه سلام!
دوباره می ن...
متن سیامک عشقعلی
.
گرچه این دنیایِ فانی بی وفاست
گرچه رسمش غیرِ تنهایی نخواست
رود باید بود و از متنش گذشت
این گذر، میراث سبز لحظه هاست
مهربانی کن! بخند و شاد باش!
بی خیالی، چاره ی هرروز ماست!
زندگی، دریاست! ما، در کشتی اش
عشق، تنها عشق! آری ناخداست!
...
متن سیامک عشقعلی
یک روز هم میعاد خواهد شد
حق فاتح بیداد خواهد شد
در چشم هایت صبح پیروزی
روح شهیدان شاد خواهد شد
آن روز نزدیک است روزی که:
پایان استبداد خواهد شد!
از «غزه» می رقصیم تا «حیفا»
ویرانه ها آباد خواهد شد
تاریخ را هر بار می خوانند
از ما ...
متن سیامک عشقعلی
نگاه مهربانت رنگ دریاست
تو می خندی جهان بی وقفه زیباست
لبت تفسیر سبز ناز و غنچه
تنت یک کوچه گیج از عطر گل هاست
چه بی رحمانه زیبایی و شیرین
تو طوفانی! تو آشوبی که برپاست
غزل پیش تو می افتد به سجده
تمام واژه هایم در تمناست،
بهاری می شود...
متن سیامک عشقعلی
در هجوم بی وفایی های تلخ روزگار
بی کس و تنها شدم هربار، گفتم: یاعلی(ع)
خسته بودم، بغض کردم؛ هر کجای زندگی
تا شکستم، پا شدم؛ هربار گفتم: یاعلی(ع)
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
تو می خوابی و من بیدارم هر شب...
شبیه ابرها می بارم هر شب...
کسی اینجا پر از بغض و جنون است
سکوتم ضجه ای با رنگ خون است
پر و بال مرا این زخم بسته
دلم از دست آدم ها شکسته...
شکستند اعتماد و باورم را
در آغوشت بگیر امشب سرم را
غروب تلخ...
متن سیامک عشقعلی
نگاهم کن چه دردانگیزم امشب!
که از ویران شدن لبریزم امشب...
ندارم تحفه ایی جز شعر و گریه
ببخش ای ماه من بی چیزم امشب!
به قصد گریه با خود می نشینم
به قصد گریه برمی خیزم امشب
من آن اشک غریبی های تلخم
که از چشم خدا می ریزم امشب
در آغوش...
متن سیامک عشقعلی
ای سرخی لب های تو صد پنجره خواهش
در پیچش موی تو نشسته به کمین شعر
با آینه ها ناز نکن! دل به دلم نیست...
از لحن دل انگیز تنت مست شد این شعر!
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
همایش تجلیل از برگزیدگان مسابقه عکس «از عاشورا تا اربعین» انجمن کیک بوکسینگ دانشگاه پیام نور برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، همایش تجلیل از برگزیدگان مسابقه عکس «از عاشورا تا اربعین» انجمن کیک بوکسینگ دانشگاه پیام نور به ریاست تورج عنصری برگزا...
متن سیامک عشقعلی
شده جمعی به تو دیوانه بگویند هرروز؟
شده در خلوت خود گریه کنی با دیوار؟
شده یک شهر ندانند چه دردی داری؟
شده هرلحظه بمیری وسط این تکرار؟
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
من؛ و خیال مهربانت، خدا...
آمده ماه به شب شعر من!
هرچه که می نویسم... آری تویی،
خاص ترین مخاطب شعر من!
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
می آیی و هر لحظه به هر یک گذر از من،
دل می بری ای دلبر پُر شور و شر از من
جوری شده ام بنده ی زیبایی ات، این بار
اصلا نپذیرد دلم اما، اگر از من...
شاهین غرورم شده جلد خم مویت
کندی تویِ بی رحم مگر بال و پر از من؟
آنقدر که بیدار نشستم به ...
متن سیامک عشقعلی
چیزی نمانده تا نور
تا فتح این تباهی
ای قهرمانِ قصه
برخیز از سیاهی!
در غربتت بسوزان
بود و نبودها را
جاری شو تا ببینی
پایان رودها را
خورشید نبض دارد
تا وقت هست برخیز!
هرجور شد بجنگ و
با هر شکست برخیز!
غم هیچِ هیچِ هیچ است
وقتی...
متن سیامک عشقعلی
مهر تو از دلم
یک لحظه کم نشد
این اربعین گذشت...
امسال هم نشد!
دلتنگ صحن تان
عمری سروده ام...
نالایقم قبول!
تاریک بوده ام...
آغوش لطفتان
گویا مرا نخواست...
این کمترین هنوز،
دلداده ی شماست!
مظلوم کربلا!
آقای خوب ما!
ای کاش زود...
متن سیامک عشقعلی
در کوچه ی معشوق مرا راه ندادند!
کم بوده ام انگار! نشد! آه... ندادند...
این شاعر بی چیز چه می خواست که آن ها
از کیسه ی لطف و کرم شاه ندادند!
در حسرت دیدار چه شب ها که شکستیم...
از پنجره، یک خنده ی کوتاه ندادند!
دلسوخته ها عادتشان بود ب...
متن سیامک عشقعلی
در غربت آیینه خواهد سوخت قلبی
که دوست دارد مثل یک پروانه باشد
عاقل نمی فهمد غم دلخسته ها را
دیوانه باید همدم دیوانه باشد...
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
آخر سال بود و هوای عید...
از زمستان، در کوچه و روی کوه های اطراف
کمی برف می توانستی ببینی!
رسم بود چندروز به عید مانده، برنج می پختند،
برای تازه عروس ها عیدی می آوردند،
لباس نو می پوشیدند! خلاصه آخر سال یک جور دیگر بود برای همه!
مدرسه تعط...
متن سیامک عشقعلی
ما باز می آییم...
آبی تر از دریا!
از کوچه ی دیروز
همراه با فردا!
با وسعتی از نور
با آسمانی شاد!
هم شوق با بوسه،
از هرچه غم آزاد!
با چشمه ها هم فصل
با رویشی پربار!
ما بازمی آییم
با عطرِ گندم زار!
در انتهای شب
اندوه مغلوب است...
هرر...
متن سیامک عشقعلی
علت زیستن ما و شماست،
هدیه ایی هست و از سمت خداست.
عاشقی کن که زمان می گذرد
عشق از خوب ترین دغدغه هاست!
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
سیامک عشقعلی، شاعر و نویسنده ایرانی است. او در سال ۱۹۸۹ در شهرستان بیجار (کردستان) متولد شد. سیامک عشقعلی از دوران کودکی به نوشتن علاقه مند شد و بعدها آثار خود را در شبکه های اجتماعی منتشر کرد. عشقعلی با آثار خود در دسته های شعر و داستان شناخته می ...
متن سیامک عشقعلی
می ترسم فتح الله! تاوان داره! بیچاره نشیم؟
تو فکر می کنی من قلبنا راضی هستم؟ نه به پیر! نه به پیغمبر! ده آخه نمی بینی مگه؟ سی و خرده ایی سن داریم،
هنوز چوپون میرزا هستیم! اگه الان تمومش نکنیم یه روز هم باید گوسفندای سلیمان رو ببریم چرا! دیروز ...
متن سیامک عشقعلی
اسم مرا پرسید... بوسیدمش!
( آری دلم لرزید! بوسیدمش! )
وقتی تمنا در دلم شعله زد...
وقتی کسی نشنید بوسیدمش!
بوسیدمش وقتی که شب می رسید
با صبح و با خورشید بوسیدمش!
زیبای من آیینه را فتح کرد
چون ماه می تابید بوسیدمش!
دنبال او افتادم...
متن سیامک عشقعلی
او حرف می زد... من ولی محو صدایش...
می ریخت دور از چشم او قلبم برایش...
زیبایی اش در واژه هایم جا نمی شد!
انگار می رقصید باغی با هوایش...
بالا بلای من به قدری ناز دارد
یک شهر می میرد برای اعتنایش!
هرچند از او مهربان تر نیست اما
مغرور ...
متن سیامک عشقعلی
آخرش هر بخت از خواب خودش پا می شود
قفل های بسته ی هر قصه ای وا می شود
می رسد یک فصل سرسبز از شکفتن... آخرش،
عشق پایان قشنگ رسم دنیا می شود!
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
چه اکنونی از این زیباتر ای زیبا که هستی
نیازی با تو به خورشید و به فردا ندارم
برای زنده بودن، زندگی کردن، نمردن
دلیلی بهتر از عشقت در این دنیا ندارم!
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
با توجه به اشعار، نوشته ها و تفکرات در آثار سیامک عشقعلی، می توان گفت که او به طور قابل توجه ای به مسائل انسانی می پردازد. در آثار او، عشق، خواب، رویا، زمان، مرگ و زندگی و سؤالات فلسفی و معنوی به عنوان موضوعات اصلی مورد بحث قرار می گیرند.
سیامک عش...
متن سیامک عشقعلی
اگر دیوانه در دیروز بودیم
شدیم امروز عاقل های تنها
صدف ها می روند از موج با موج
در آخر سمت ساحل های تنها
نوشتی: چیست فرق ما؟ نوشتم:
چه می دانی تو از دل های تنها؟
«سیامک عشقعلی»...
متن سیامک عشقعلی
ادامه