پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
روزهاست با خودم تکرار می کنم که اشتباهی بیش نیستی!و من... آه خود را چون مسافر می بینم، که سفرش را از اشتباهی شروع کرده و به مقصد اشتباه بعدی ادامه می دهد؛و نوایی که از من شنیده می شود، در تلاش است خودم و دیگران به این باور برساند که احساسم دروغین است.اما حقیقت ورای تمام اینهاست، و من تنها بنا به مصلحت قلبی که ترس از شکسته شدنش دارم و آدمیانی که می ترسم بابت خواستنت سرزنشم کنند، پنهانش می کنم!پنهانش می کنم و بر زبانم چیزی جز انکار جاری نمی...