دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
یه بهمن ماهیخاص بودنش به سردی ماهش نیستبه گرمی دلش استآری من یک بهمن ماهی ام...
من از تبار بهمن ماهمکه آسمان دلش پر از ابرهای مهربانیستو از سقف آسمانش ترانہ ترانہ احساس میباردمن زاده زمستانمعجین شده ام با برف و سرمازنده به سکوت و زاده صبرکہ قرار بستہ ام زین پس زیر آن سپیدار بلندروی آن تپه ی سرد و خاموش جور دیگری زندگی کنمبا احساس اما پر غرورآرام اما سردمحڪم اما پر امید ….من بانوی بهمن ماهم...
بهمنی امساده اما پرجذبهخوش صحبت و خوش طبعبا برنامه و آینده نگرعشقش بی ریا و ساده ست...