پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چای و بارانلب دریازیر آسمان زیبابا وزش های فراوانو صدای گرم جانانبکشد ناز تو را چونگل زیبای بهاریو صدای گرم خورشیددر سحرگاه طلاییهمچو دریای دل آرام و نوازش فراوانبگذرد از دل من تابکنم نگاهی زیبابه تنین آسمانیو همان وجه طلاییکه تورا چو مرواریدو همان جام طلاییو دلِ گرم حناییو ندایی آسمانی میبرد هوش مرا چونساقی می کده ی مست تر از مست زنانو منم ساقی آن مجلس زیبا...