. شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم تمام کفرِ خود را با خدایم روبرو کردم نمودم پهن تا سجاده ام را آمدی از در نشستم رو به قبله با تو اما گفتگو کردم همیشه خواهشم بودَ از خدا خوشبختیت اما زبانم گیر کرد آنشب خودت را آرزو کردم...