متن اشعار حسین جعفری جرجافکی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار حسین جعفری جرجافکی
.
گفتم دلم عشق تو را هر شب تمنا میکند
خندیدی و بی اعتنا گفتی که بیجا میکند
گفتم که امشب چشم تو خون بر دل ما کرده است
گفتی که از این بدترش را صبحِ فردا میکند
گفتم چرا چشمت کشیده خط قرمز دور من
گفتی که دارد با...
.
شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم
تمام کفرِ خود را با خدایم روبرو کردم
نمودم پهن تا سجاده ام را آمدی از در
نشستم رو به قبله با تو اما گفتگو کردم
همیشه خواهشم بودَ از خدا خوشبختیت اما
زبانم گیر کرد آنشب خودت را آرزو کردم...
چون دلی کز نگه بوالهوسی میگیرد
دلم از طرز نگاه تو بسی میگیرد
همه فکرم شده وقتی که تو دلگیر شَوی
دلتَ از طرز نگاه چه کسی میگیرد
آنچنان داسِ نبودت زده بر باغ دلم
که پس از تو دلمَ از هر هرسی میگیرد
شده ام شکل گلی سرخ که...
.
گفتم که صادقم من، قلبم کلک ندارد
مشکن تو قلب من را، زیرا یدک ندارد
در سایه سار چشمت آب و هوا چه عالیست
باور کن این هوا را باغ ملک ندارد
این نغمه ای که مویت با باد مینوازد
در هیچ جای دیگر چرخ فلک ندارد
دل میرود...
شدی درخوابِ شیرین تاکنون فرهاد آیا؟
خودت را با نگاهی داده ای بر باد آیا؟
شده آیا بدانی عشق، رسواییست اما
در آغوشش بگویی هر چه باداباد آیا؟
شده صد چشم باشد در پیَ ات اما شَوی تو
به خشخاش نگاه یک نفر معتاد آیا؟
شده صیدی شوی تا اینکه...
خواستم از عشقِ تو دوری کنم اما نشد
کُلِّ خود را وقف مهجوری کنم اما نشد
آمدم از پادگان عشق تو با یک فرار
تا تَهِ سربازیَ ام دوری کنم اما نشد
ترسَم این بوده نگاه تو نمک گیرم کند
آمدم دوری از این شوری کنم اما نشد
خواستم مثل...
سرِ بد عهدی تو پیر شدم دم نزدم
جگرم سوخت ولی مثل تو برهم نزدم
کرده ای با دل من هر چه دلت خواست جفا
حرفیَ اما منِ دلخسته ز مرهم نزدم
روز اول که دو تا قهوه سفارش دادی
عاشقت بودم و اصلن مژه برهم نزدم
آنچنان محو تو...