جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
و چقدر زیبا بود... خانه رنگین چمن سبز امید در دل کوچه های اقاقیا چه ندایی میان شور و هیجان ها بود در آوازه شهر در آن گمنامی همزمان با تپش سرخ نفس در دل رگبرگهای به دام افتاده می پرید از این سو به آن سوی خیال و چقدر زیبا بود... هلهله ها در میان آسمان شور و شوق بلبلانو باز هم باران نم نمک بوی خاک در میان عطر گل ترنم شب بو ها لالایی بوته ها چکیدن شبنمی از سر ذوق پای مهر سبزه ها و چقدر زیبا بود.......