ـבلم می خواهد در چمنزاری مهمان باشم زمانش در خواب وفضایش غرق درسکوت باشد. با گشاده رویی به پیشوازم بیاید خود را در آغوشش پهن کنم تا به تن خسته و روح روانم جانی دوباره ببخشدو نور خورشید غم هایم را کود کند و با امدن قطره شبنمی از دل...