پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دنیا دیگر ظرافت نمی شناسد، نکته سنج نیست. آدم ها نمی فهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر می تواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوق شان چقدر دهان را پر می کند و چند دهان را می بندد. دنیا جای ژست های تهی، لحظه های تهی، مردمان تهی و نیازهای بی پایه و امیال قلابی است....
قصه را تکرار کناین باراز همان اولَش،ژستِ رفتن نگیر...بنا را به ماندن بگذاریعنى طورى بیا،که قرار باشد پیر شویم به پاى هم...
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکته سنج نیست.آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن،نوشیدن یک لیوان آبیا باز کردن در یک قوطی توسط معشوقدر چشم عاشق چقدر میتواندباشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد.اما برایشان مهم است که اسم معشوقشانچقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی،مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی ست......