بر دو جهان نمی دهم، یک سر تار موی تو
مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ...
لحظه خندیدنت قند و شکر ریزی ز لب طعم شیرین لبت سوغاتی از قم می شود
از برای ناز تو بازار غرق مشتریست جان من بیرون نیایی که تورُّم می شود
حرامم باد اگر بعد از نگاهت نگاهی لرزه اندازد به جانم