نقش جهان بهانه بود برای جستجوی تو کی بشود سر بکشم شراب آرزوی تو
جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
کشیده ایم در آغوش، آرزوی تو را
مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ...
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد کشیده ایم در آغوش، آرزوی تو را
در سینه هیچ نیست بجز آرزوی تو ...! ️️️
همیشه قصه شب در همین خلاصه شده است تو غرقِ خوابی و من غرقِ آرزویِ توام