شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
به مامانم گفتم من بمیرم چیکار میکنی گفت مجلسی برات میگیرم که چشم عمه هات کور بشن...
به مامانم میگم اگه من بمیرم چکار میکنی میگه یه مراسمی برات بگیرم چشم عمّه هات در بیاد.. سلطان غم ننه...
دختر که باشیمرهم مادر میشیعزیز پدر میشیراز دار برادر میشینفس شوهر میشی اماعمه که میشی کلا به فنا میری!...