پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من قول می دهم شوهری فوق العاده باشم. ولی به من همسری بده که، مثل ماه، روزها در آسمان من پیدایش نشود....
به پیرزنه میگن شوهر بیشتر دوست دارى یا ته دیگ؟میگه خفه شین بیشعوراى بیتربیت!!! شما شرم و حیا ندارید؟آخه من دندون دارم ته دیگ بخورم؟ ...
"در هند: اگر شوهر خود را فیل چاق بنامید، می تواند از شما طلاق بگیرد"- اینجا از خرس گنده و نر خر تا راسو میگن ولی خب مهریه صبرو زیاد میکنه ...
با قوم شوهر فقط باید رفت ماهیگیری از بس کرم دارن......
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻣﻴﮕﻔﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﮔﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﭘﺮﺗﻘﺎﻟﻮ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺭﻩ ﻭﺍﺳﺶ ﺷﻮﻫﺮ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻴﺸﻪﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ...ﺍﻻﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺮﮐﺘﻮ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﮔﻴﻠﻢ ﮐﻨﻴﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ!نیست ک نیست....تموم شد......
بچه ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ؟ ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ﺟﺪﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﯾﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ؟ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﮕﻪ: بچه ﺟﻮﻥ ﺍﮔﻪ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ یه ﺟﺎ ﺑﺎﺷﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻬﺸﺖ نمیشه!میشه همین جهنمی که هست...
بچه به خالش میگه شبا تو رختخواب با شوهرت چیکار میکنی؟خاله واسه اینکه یه جوابی داده باشه میگه:کشتی میگیریم.بچه میگه همینه دیگه بچه دار نمیشی!مقاومت نکن اینقد...
هیچ وقت شوهرتون رو به خاطر عیبهاش سرزنش نکنید!شاید اون به خاطر همین عیباش بوده که نتونسته با یکی بهتر از شما ازدواج کنه!!!اینو خودم گفتم...حسین پناهی کار داشت، سلام رسوند...
ازخودگذشتگیباران طراوت هوای پارک را بیشتر از همیشه کرده بود. برادرم سرخوش و سرحال بود و تند راه می رفت. مرتضی گفت: «خیلی سرحالی.» برادرم گفت: «چرا نباشم؟ هوای خوب، فضای خوب، رفقای خوب، زندگی خوب... دیگه چی می خوام؟» مرتضی گفت: «هیچی.» برادرم گفت: «نه هنوز یه چیز دیگه هم می خوام، می خوام زن بگیرم که از تنهایی دربیام.» مرتضی گفت: «مبارکه دمت گرم.» فرخ گفت: «چه جالب، اتفاقا دو سه روز پیش سیما را دیدم، اون هم می خواد دوباره ازدواج کنه.» برادرم پرسی...
خانم در حال تماشای تلویزیون:نه توروخدا نکشش حقش نیست بمیرهشوهرش:ای بابا چرا الکی خودتو اذیت میکنی؟اون که صداتو نمیشنوه دیوونه هستین شما زنا.......همون شب،همون آقا:پاس بده الاغ،پااااااااااااااس...
دوستش دارم ولیاین راز باشد بین ماهر کسی را دوست دارمزود شوهر میکند...
خدا جونمشوهرمو از شر دخترای سلیطه حفظ کن...
دختر که باشیمرهم مادر میشیعزیز پدر میشیراز دار برادر میشینفس شوهر میشی اماعمه که میشی کلا به فنا میری!...
مامان من معتقدهشوهر میخوام چیکارروم نمیشه بهش بگم خودش شوهرمیخواست چیکار؟...
خوشحال شو! عاشق ِ شما ھستم من!ھر چند که از شما جدا هستم منمن عاشق ِ ھر کسی شدم شوھر کرد؛می بینی عجب بخت گشا ھستم من ؟!...
دختری با مادرش در رختخواب درد و دل میکرد با چشمی پر آبگفت مادر! حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم روی دستت باد کردم مادرم‼سن من از 26 افزون شده قلب من آتش گرفته خون شدههیچکس مجنون این لیلا نشد شوهری از بهر من پیدا نشدغم میان سینه شد انباشته ...