گچساران! تو کیستی؟؟ از کجا آمده ای؟ ای گنجینه پنهان ای که تو را نمیشناسند و خود را بگو ای ساکت روان... خسته ای میدانم رمقی در بدنت نیست که فریاد کنی قرار بود با رنگ سخاوتت سفره های شهر ت را چون مردمش برقصانی گچساران!! ای خون سیاهت خفته...