مرا از عشق باکى نیست به قلبم گرد و خاکى نیست تو مى ترسى که در قلبت دریغا حس پاکى نیست نه هر کس مست و دیوانه، نگه کن حرمت خانه که دل جاى یه دلدار است مکان اشتراکى نیست چه شب ها بر سر داغت به آب چشم جوشیدم...