سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
👌شعرپندیاتدلا تا میتوانی مهربان باشدلا یاری گرهر ناتوان باشرهاوکن چشم تنگی و حسد رادلا تو خیرخواه دیگران باش✅شعراز:حسین صالحی...
👌غزلروزگاری شدکه من مست وخراب باده ام خودنمیدانم که رندم یابه شدت ساده امیک زمانی عشق درجان ودلم جاکرده بودسردوبی روح است دیگرایندل واین خانه امدرجوانی شادبودم خنده هاکردم همی اینک اماذوق وشوقم نیز ازکف داده امروزگاری اهل مسجدبودم وغرق دعا من زمسجددورگشتم درره میخانه اممن نمیدانم چرامن این چنین بیخودشدم کی کجاکج رفته ام ازراه خودازجاده اممقصدمن خانه بودومسجدوبازارشهر ازچه راهی شدخرابه مقصد یک باره امدارم...
👌شعردوبیتیخدایا در جوانی پیر گشتم گرفتارِ غمِ دلگیر گشتمندارم دلخوشی یا احترامیمن از این زندگانی سیر گشتم✅شعراز:حسین صالحی...
👌شعرمثنوی شعبانماهِ شعبان آمد و شور و شعف بردل نشستگو برو غم را که ماهِ شادی و میلاد هستروزِ میلادِ حسین در ابتدای این مَه استچشمِ عشاقِ حسین مستِ نگاه این شَه استروزِ میلادِ علمدارِ حسین درکربلاستآن ابالفضلِ شجاع و مظهرِ مهر و وفاستروزِ دیگر روزِ میلادِ امامِ ساجدین آن علیِ بن الحسین باشد امامِ عارفیننیمه شعبان بود میلادِ آن صاحب زمان حیف باشدچون ندانیم درکجا دارد مکانماهِ شعبان ماهِ نعمت باشد و ماهِ سروروصل میگردد به ...
👌شعر غزل خداحافظیروزی رسد ازنزدتان گریان ونالان میروم یک روز می آید اجل من هم شتابان میروممن خودنمیدانم که درگرمایِ تابستان رومپاییز باشد یا بهار یا در زمستان میروممردم همه دنبالِ من پیر وجوان درحرکتندتنها خدا داند که من نالان وگریان میروممن خود نمیدانم هوا در روزِ مرگم چون بُوَد در یک هوایِ گرم یا در زیرِ باران میروممن میروم ای دوستان یک روز تا نزدِ خدادانم ولی با کوله باری از گناهان میروممن میروم ای دوستان یک روز از نزدِ...
👌شعر دوبیتی مبعثبخند ای دل که عیدِ مبعث آمدکه عیدی بهتر از این عید نامدمحمّد شد رسول الله این روزکه او ختمِ رسولانی است کامد✅شعراز:حسین صالحی...
👌شعررباعیروزی من و تو عاشق و یکدل بودیم یکدل که نگو عاشقِ صددل بودیمبین من و تو حرفِ بدی جای نداشت دو عاشقِ دیوانه یِ همدل بودیم✅شعراز:حسین صالحی...
👌شعرمثنوی میلاد امام جواد(ع)مدینه غرقِ شادی شد دوباره گلی برشاخه ای کرده شکوفهامامِ ما رضا خرسند گشته زِ شادی رویِ او لبخند بستهجوادِ او به دنیا پا نهاده مبارک تر از این مولود ندادهچنین میلاد بر مولا مبارک چنین بود خواست آن باری تبارکدرِ رحمت به رویِ خلق وا شد به سجده قامتِ مولا تا شدنموده سجده شکر بهرِ جانان از این...
چه خوش باشد جوانی و نشاطش تمامِ دلخوشی ها و خیالشچه خوش باشد جوانی درهمه عمر که پیری مُفت نَیَرزد روزگارششعراز:حسین صالحی...
👌نوحه شهادت امام هادی(ع)یا امامِ هادی کن شفاعتِ ما یا امامِ هادی کن هدایتِ ماظلمِ بی نهایت قامتت شکسته دوری از مدینه طاقتت بریدهگرچه که جوانی رنگ و رو نداری ازجفایِ زندان رنگِ تو پریدهیا امامِ هادی کن شفاعتِ ما یا امامِ هادی کن هدایتِ ماگرچه که غریبی نزدِ ما عزیزی ازجفایِ ظالم کشته و شهیدیزهرِ متوکل کرد اثر به جسمت ...
زدند آتش درِ بیتِ علی را شکستند حرمتِ دختِ نبی رابسوزند در عذابِ قبر و دوزخ چو آزردند نبی را و ولی راشعراز:حسین صالحی...
👌شعر کوی توباز مرغِ جانِ من پر میزند بر سرِ کویِ دلت سر میزندتا ببیند رویِ زیبای تو را خانه عشقِ تو را در میزندشعر از:حسین صالحی...
👌رباعیآنکس که ترا ندیده باشد کور است ازخانه تو تا به دِلش رَه دور استآن کیست که انکارِ خدا را بکند آنکس که بگوید که جهان بی نور استشعراز:حسین صالحی...
👌رباعیمهدیِ فاطمه دنیا به او می بالددیر یا زود ندانیم ولی می آیدظلم و جور از همه جا رخت دگر بربنددعدل و قسطی که توخواهی همه جا می ماندشعراز:حسین صالحی...
👌غزلِ راهِ شهداءدیگرنتوان گفت که ما مردِ نَبَردیمراهِ شهداءنیست ازاین راه که رفتیمکارِ شهدا تکیه به الله فقط بود ایمان به خداکم شد و وابسته یِ خَلقیمظاهرهمه خوب است ولی نیتِ ماچیست؟ با اسمِ شهیدان چه مراسم که گرفتیمعکسِ شهدا را به خیابان زده ایم و عکسِ شهدا بود همه کار که کردیمبازی ونمایش به کجا میرود آخرباید که شویم دیده بدانند که هستیم؟با ریش ریا درصف اول به نمازیمای وای خدایا به نماز رحم نکردیمدنباله رو شخص شدیم مثل...
ای جانِ من جانانِ من رفتی چرا آخر بگوای روحِ من ریحانِ من رفتی کجا آخر بگومن بی تو تنها چون کنم ازمن چه دیدی رفته ایاز گریه چشمم خون کنم چیزی نگفتی رفته ای ****تو راحتِ جانم بُدی آخر چه شد که رفته ایتو دلخوشی هایم بُدی حرفی نشد که رفته ایدیگرچه گویم بیش از این سخته چنین باور کنمبنگرچه گفتم پیش ازاین این قصه را کمتر کنم ****بنگر دلم پرخون شده چشمم ببین جیحون شدهبنگر...
👌شعرمثنوی ایرانایران چه اسمِ ناب داردچه مردمِ کمیاب داردایران سراسر افتخار استدر مرزهایش اقتدار استمهدِ شهیدانِ دلیر استهمواره با ظلم درستیز استدرعلم و دانش کم نظیر استچون کشورِ خواجه نصیر استما بوعلی داریم و رازیشیخِ مفید داریم و قاضیحیف است اگر از شعرگویمازسعدی و حافظ نگویمفردوسی و نیما شناسیقیصر و مولانا چه دانیهرگوشه اش گنجی نهان استایران خودش نصف جهان استهمواره جاویدان بمانیآباد ای ایران بمانیشعراز:حسین ...
👌مثنویبشنواز نی ناله جانسوزِ اوازغریبی وزغمِ دلسوز اوکز نیستان تا جدا کردند مرابا غم و درد آشنا کردند مراناله ها دارد بگوید از فراقشرح خواهد داد دردِ اشتیاقهرکسی بشنیده سوزِ ناله اشگشته شیدایِ نی و هم واله اشماهمه چون نی به بکجا بوده ایموَه چه راهی تا کجا پیموده ایمباز هم باید رویم تا کویِ خود تا رسیم برمسکن و بر سویِ خودیک گنه آدم زِ نعمت دور کردسرکشی ابلیس را مغرور کردتوبه باید تا شوی محرم بر اوزخم باید تا نهی مر...
👌شعر گاو وشتربگفتا یک شتر را ماده گاویچرا شاخی چنین زیبا نداریبگفتا شاخِ تو خوب است اماچه بهتر تشنگی طاقت بیاریبدان درشکلِ خود سهمی نداریماگرکه خالقت رامی شناسیتوبرعیب کسان چشمی فروبندتوهم عیبی بدین اندازه داریخداهرکس به شکلی آفریده نباید عیب برشکلش گذاریبرو فکر دگر کن ای خردمندکه شکرِنعمتش سجده گزاریتوهرنقصی که بینی عیب مشماردلیل و حکمتش را تو ندانیشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتیالهی این دلم را شاد گردانمرا ازهرچه غم آزاد گرداندری بگشای رزق و تندرستیخرابیِ دلم آباد گردانشعراز: حسین صالحی...
👌شعر دعای سفرهالهی سفره مون رنگین بگردانالهی کامِ ما شیرین بگردانببخش امواتِ ما را از رهِ لطفمحبت را تو بیش از این بگردانشعراز:حسین صالحی...
👌ترانه محلی مازندرانی درباره دِتَر(دختر) دِتَر ناز و دِتَر ناز دِتَر مَحرمِ مِه رازدِتَر تمومِ احساس دِتَر عطرِ گلِ یاسدِتَر طوطی و بلبلدِتَر یک دسته گلدِتَر همدمِ بابادِتَر محرمِ بابادِتَر قوری و سَموَردِتَر سَرو و صَنوبَردِتَر برکتِ خونهدِتَر مِه عِشق و جُونهدِتَر رَفِقِ مارهدِِتَر داری چی خارهدِتَر مِه چِشِ سوعِهدِتَر مِه آبروعِهدِتَر مِهر و محبتدِتر شادی وبرکتدِتَر ناز و عروسِه دِتَر خو...
👌شعررباعیامشب زِغمت شامِ غریبان دارمصد ناله و افسوسِ عزیزان دارمازبس که کنم گریه برایت امشبراهی به سرِکویِ طبیبان دارمشعراز:حسین صالحی...
👌شعررباعیدانی که چه روزی زِ جهان خواهی رفتگر پیر شوی یا که جوان خواهی رفتخوش باش و ببرلذتِ این لحظه عمرتروزی رسد از نزدِ کسان خواهی رفتشعراز:حسین صالحی...
👌شعری درباره کشف حجابروزی که رضاخان بنمود پشت به غیرتگفتاکه فرنگی بشود پوشش ملترسمی که غلط بود بنا کرد به دوراناین ننگ بس است بهرِچنین شاهی ودولتشعراز:حسین صالحی...
👌پندیاتهرکه آمد این جهان روزی از اینجا می رودمرغِ جانش ناگهان ازبامِ این تن می پردهرکه هستی خوب یابد زین جهان بایدگذشتعاقبت گرگِ اجل زنگِ درت را می زندشعراز:حسین صالحی...
👌غزل آوازچه خوش باشد شبِ آواز باشدنوایِ نی صدایِ ساز باشدبخواند یک غزل استاد ایرجکنارش پنجه شهناز باشدوَ یا چهچه زند استاد گلپاکسایی با نِی اَش دمساز باشدچه گرم ودلنشین خواند شجریاناگر پایور وِرا همراز باشدوَ یا چون افتخاری خوش بخواندجلالِ ذوالفنون در ناز باشداگرچه نغمه خوان بسیار باشدبنان استادِ این آواز باشداگرخواهی فراگیری ردیفشجلال تاج رهِ آغاز باشدشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی شهیدِگمنامشهیدی آمده نامی نداردوَ یا مادر وَ همراهی نداردهمه گویند بی نام و نشان استچو زهرا قبرِ پیدایی نداردشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی اسرای دفاع مقدسچِِشََم بر در بِماند و یارنیامدصدایی از در و دیوار نیامداسیرانِ وطن آزاد گشتندقرارِ این دلِ بیمار نیامدشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی مفقودالاثرچشمهایم مانده بردر تا بیایی ای پسرهیچ دانی درفراقت گشته ام خونین جگرهرکه آمد از اسیران بی خبر بوده زِتومانده ام من بی خبر تا آید از تو یک خبرشعراز:حسین صالحی...
👌غزلی درباره زنهرکه دارد همسری باید که تکریمش کندپیشِ خود یادیگران خوب است تعریفش کندزن چو گل باشد وَ شوهرباغبانِ زندگیعشق رابهرِ گلش باید که تقدیمش کندمردوزن بایدکنارِهم بسازند زندگیهریکی گردیگری راخوب تشویقش کندزندگی شاید نگردد گاه بر وِفق مرادمرد باید در چنین ایام تدبیرش کندگر به نزدِ دیگران باهمسرت باشی بدان بهرِ شوخی هم نباید مرد تحقیرش کندگرکه حرفی شد میان با همسرت درزندگی نیست شایسته که تندی یا که توهینش کندزندگی ...
👌شعردوبیتیروزی از دستِ تو ای یار رها می گردم ازغم و محنتِ این کارجدا می گردمبگذردعمرِمن و تو ولی خواهی دید من که بودم وَچه بودم وَ چه ها می گردم✅شعراز:حسین صالحی...
👌غزل ساقیالایاایهاالساقی بگوازماچه می خواهی نه برما کاسه گردانی نه چشمی سویِ مادارینمیدانم کجارفت آن همه مهرووفای تو و یا شاید زقلب تونباشد تا دلم راهیمرا آن به که بگزینم نگاری غیرتوزین پس ولی دانم نیابم من دگرمثل تویک ماهیهمه کارم زخوشنامی به بدنامی کشید آخر ازآن عشقِ جگرسوزم نماندجزحسرت و آهیامیدم هست تاروزی به دست آرم دل پاکت اگرچه بی وفا گشتی خدا داندکه زیباییمراقسمت کجاباشددمی پیش توبنشینم ...
👌شعرمحلی زبانحال مادردرعزای فرزندپنجشنبه غروب اِمِه تِه مزار ماربمیره و ماربمیرهاِمِه نیشِمه تِه قبرِکِنارماربمیره و ماربمیرهاُورِمِه تِنِه خرما وحلواماربمیره وماربمیرهپخش کُمه تِنِه نذری همه جاماربمیره و ماربمیرهتوجوون بِیی مِن تِر بمیرمماره بمیره و ماربمیرهچِتی بَتِمه تِه داغ بَوینم ماربمیره و ماربمیرهرفیقون همه سیو بَپوشِنماربمیره و ماربمیرهوِه خَتم روزه همه دَواشِنماربمیره و ماربمیرهشعراز:حسین صالحی...
👌نوحه حرکت کاروان اسراء پس ازشهادت امام حسین(ع)ای سابان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دِلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین...
👌شعردوبیتی درباره درگذشت عزیزانتو که بوردی دیَر شادی بُوئَردِهمِه شادی و مِه خوشحالی بُوئَردِهمِه وِسِه شو و روز فرقی ندارنهمِه جان و دل مِه راحتی بُوئَردِهشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره فرزند جانِ ریکا مِه دِلخوشی تو هَسِیمِه زندگی مِه همه چی تو هَسِیپِسرجان مِه نَفَسی تو مِه عَمرِیعصایِ دست در پیری تو هَسِیشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی برای درگذشت همسرمِه سایه سَر مِنه مَردی بُوئَردِهمِه زندگی مِه همه چی بُوئَردِهمِه رَفِق و مِه عمر و زندگی بهفقط دونِن مِه دِلخوشی بُوئَردِهشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی محلی درباره برادریبِرارون قدر هم رِه خُب بَدونینداداش جان و آقا هَم رِه بَخونینوِل هاکُنین گله و قهر وکینهجدا از هم حتی یَک روز نَووئینشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره دخترجانِ کیجا تِه قروون بَواشَم مِن ایشاالله تِه عروسی دَواشَم مِنالهی هرچی خواینِه بِش بَرِسی تِه دَسِش و تِه غُصِه نَواشَم مِنشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی درباره جوانیاکنون که میتوانی خوش باش درجوانی روزی رسد که دیگر بینی که ناتوانیتفریح وکار و دانش اکنون توان رسیدن وَرنه به وقتِ پیری دیگر نمی توانیشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره پدرجانِ پِرا تِه وِسِه مِن بمیرم تِه غم و غصه رِه هیچ وقت نَوینمتو هَستِه جان پِر مِه پشت و پناه مِه اَرمونِه تِه خنده رِه بَوینمشعراز:حسین صالحی...
جانِ مار تِه غریبی یِر بَمیرمتِه زَحمت و اَسیری یِر بَمیرماَنِه تو هادائی تا مِن بَخوسَمتِه گهره و نَخوتی یِر بَمیرمشعراز:حسین صالحی...
تو که رفتی دلم آواره گَشتهچشام از گریه مثلِ لاله گَشتهبدون تو در این خانه صفا نیستتنم زندانی این خانه گَشتهشعراز:حسین صالحی...
جانِ مار تِه غَریبی یِر بَمیرمتِه زَحمَتُ و اَسیری یِر بَمیرماَنِّه تو هادائی وَچِه بَخوسِهتِه گَهرِه وَر نَخوتی یِر بَمیرمشعراز:حسین صالحی...
کاش میشد تا تماشایت کُنَمیک نِگَه بر رویِ زیبایت کُنَمدست بر رویم کِشی با خنده ایبوسه بر دستان و لبهایت کُنَمشعراز:حسین صالحی...
دلِ عاشق همیشه بیقرارِه همیشه در پیِ دیدار یارِهاگه روزی نبیند عشق خود رابرایش لحظه ها را میشمارِه شعراز:حسین صالحی...
بیا قدرِ پدر مادر بدانیم که غافل از پدر مادر نمانیم مبادا بی خبر باشی از آنها رسد روزی پدرمادر نداریم شعراز:حسین صالحی...
👌پندیاتمزن حرفی کسی آزُرده گرددمکن ظلمی که خَلقی خسته گرددچنان خدمت رسانی کن به مردمخیال مردمان آسوده گرددشعراز:حسین صالحی...
👌شعری درباره مرگِ جوان و فرزندغم اندر این جهان باشد چه بسیارغمِ مادر پدر خواهر غمِ یاراگرچه داغِ هر کس سخت باشدغمِ داغِ جوان ،سخت است و دشوارشعراز:حسین صالحی...