یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
مطمئنم چشمانم در حسرت دیدنآن نگاهی می ماند کههر دم نفس کشیدنمبخاطر اوست.میدانم که تلاقی این دو چشمهرگز دیگر ممکن نخواهد بود...اما چرا؟؟؟تاوان یک اشتباه باید این باشد کهحسرت دیدنت در دلم بماند؟خدایااشکهای چشمانم تنها یادگارانه دوران عاشقیستاز دست دادنشان برایم غمناک استاین حال و هوای بارانی دلم را بسیار دوست میدارم....کاش حرمت این اشکها نگه داشته میشد.کاش تاوانم جز این بود.......