متن انقلاب و وطن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انقلاب و وطن
یادم هست،
صبحها
که آفتاب هنوز از طلوع
فرار میکرد،
تو،
با قلبت، بیصدا
میآمدی آرام،
و خوابم را
با صدای پنهانِ کارتون پلنگ صورتی
از روی شانهام پایین میکشیدی
خانه
لبخند تو را نفس میکشید.
دور از چشمِ مامان
درختی از نقشه میکاشتیم
برای اسکیتها،
دوچرخهای قرمز
که باد،...
عطیه چک نژادیان
در حال بارگذاری...