جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
با من امشب زیر باران گریه کنسر به زانوی خیابان گریه کنمو به مو پیچ وخم هر کوچه رابا خم موی پریشان گریه کنیا از اول دل به رویایی نبندیا بر این رویای ویران گریه کنعشق سلطان است و باقی بنده ایمزیر تیغش پایکوبان گریه کندرد را باران نمی شوید ولیزیر باران زیر باران گریه کن شاعر: اهورا ایمان...
گفتم این آغاز ؛ پایان ندارد .....