بازهم... باز هم صبح و ترافیک و من و سختی ها باز هم دور تسلسل سر بدبختی ها باز هم وسوسه ی شعر و صف لیوان ها باز هم شامِ شب و همهمه ی مهمان ها باز انگار زری رفته کسی را دیده بازم انگار هوویَش دوقلو زاییده باز بحث...