زمان در شتاب است و عقربه ها در فرار من و تو نشسته ایم روبروی مهربانی هم چقدر خوب است هنوز بر ایوان تابستان، بادی خنک می وزد کاکائی ها قاب آسمان حیاط اند و گل ها به تماشای باران نشسته اند این روزها رفیق دلم می خواهد کنار هم...