پاییز چسبیده به شیشه ی ماشینم باد مهرگان به خیابان یورش می برد آشوب برگ در بی حوصلگی روز طبیعت بی جان بر سنگ فرش پیاده رو ها شهردار رنگ می روبد از سر و روی شهر... ..... امیر برغشی
داری میری پاییز جان؟ غماتم با خودت ببر...!