معشوقه ی ما یکسره در حال نماز است عشق است خدایی که خدا داشته باشد .
صبحدم چون رخ نمودی شد نماز من قضا سجده کی باشد روا چون آفتاب آید برون
در مسجد عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگو من از آن گفتم
شانه های تو قبله گاه دیدگان پر نیاز من شانه های تو مهر سنگی نماز من ...