دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
تو همان بغض وسط خنده ها می.....
سکوت زن ،پایان توست🌱...
تاوان صبرم را عمرم داد…...
من سرد شدم تا تو نسوزی...
ای کاش ساعت آن کافه می ایستاد…...
تهمت درد داره نزن...!...
اعتماد المثنی نداره 🌱...
گاهی بی صدا می شکنی 🌱...
کسانی هستند که بودنشان دنیا را موجه می کند....
کیست که مرهم نهد بر دلِ مجروحِ عشق...
بهار میگذرد، خیز و دست دلبر گیر...
در ذات ماست باخت ندادن...
همواره کنار تو مرا خوبتری نیست...
من همیشه بهت فکر میکنم...
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت...
«مَغزا کوچیکُ، زَبونا دِراٰز»...
میگذره دفعه قبل هم گذشت...
`کلی حرف دارم پشت سکوتم:)...
- فریاد میزنم از عمق وجودم ....
چشمات نمیرود دیگر از یاد...
بهار با تو زیباست...
ای دل جهان به کام تو شد شد نشد نشد...
عطر تنتاز هرکجا گذشتبهار شد!...
شهر از صدا پُر است ولی از سخنتهی......
دلتنگی یعنیتو باشیاو ، نباشد....
اُمیدِ هیچ مُعجزی زِ مُرده نیستزِنده باش....
پیروزیِ عشق نصیب تو باد!...
صُبحم تو وظهرم تو وشب تا به سحر تو!...
اَندر مرضِ عشق بجز عشق، دوا نیست...
او یک فرشته بود که در دنیای عشق زندگی می کرد....
روزی که تو را نبینم آن روز مباد...
اگر بتوانید در شرایطِ منفی،مثبت بمانید،بُردید....
سال من با تو سرآغاز بهاران من است...
از ما چه مانده غیر از آرزو؟!...
گدایی میکنی بودنمو بالخره ؛...
تو نیستیو بهار صرفا جوک خنده داریست که مردم از آن می گویند!!!! مهدیه باریکانی...
آدم خوبای روزای بد،آدم خوبای همه ی عمرند......
به قدر جمعه ی یک پادگان سرباز دلتنگم...
بنی آدم ابزار یکدیگرند!...
روال نی حالش ولی میخنده قوی...
پدر و مادر و آشنایان و دوستان بازهم مصرند که بگویندآسمان آبی استاما من جای خالی تو را نشان می دهمو می گویم آبی که هیچمن اصلا آسمانی ندارمآسمان من او بود،که رفت! مهدیه باریکانی...
مگذار که غصه در میانت گیرد...
تو را به جان من بیا...
پول روی همه ی حروم زادگی ها را می پوشونه...
همه ی دنیای من فقط تویی ❤️...
عشق جانست عشق تو جان تر...
اولین برف …هجوم نیمی از کلاس به سمت پنجره...
لباسِ سفیدِ زمستان را بهار گلدوزی می کند....
قلم پاچه خوار، نوکش همیشه چرب است...
با دیدن قبض آب، برق از سرش پرید....