پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رضا قاسمی:بیخود نیست بعضی ها رادیو را به تلویزیون ترجیح می دهند. وقتی آدم فقط صدا را بشنود تخیلش حد و مرز نمی شناسد......
شهر از صدا پُر است ولی از سخنتهی......
با چشم های بسته هم می توانم که رنگ صدایت را ببینم.سهراب نظری....
درختی تنهامکه یک روز آمدیصدایت را به شاخه هایم بستیو رفتی...!...
چشات بس که قشنگه واسه من شهر فرنگهواسه پنجره هواست وای وای وای وای چه هواییصورتت پر از ستاره ست واسه من غرق اشاره ستواسه بی زبون صداست وای وای وای وای چه صداییجهان، در سخن تو پر از باغ و بهارهصدا، در نگه تو، چقدر روشنی دارهواسه من چراغ میاری وسط چشام می ذاریمی گی شب تموم شده وای وای وای وای چه کلامیمی گی باز بهار رسیده میون اتاق دمیدهموسم سلام شده وای وای وای وای چه سلامی..._برشی از ترانه...
تیر نگاهتعطر هوایتو زنگ صدایتسلاح های مرگبارندحتی برای من!فیروزه سمیعی...
من صدایی هستم که تنها به گوش تو آشناست..آریا ابراهیمی...
ولی صدای تو ،یه سبک جدیدی از موسیقی بود که با پیوند ریشه های قلبت وتار صوتی ساخته شده بود .و سلول به سلول تن فرتوتم ،با این موزیک جون می گرفت و توی هر کدوم از رگ دستام ، گل رز جوونه میزد ،آخه تو برای گوش قلبام ،چه خواننده ای بودی ، دلبر:) 🎼❤️...
با صدای بی صدا مثه یک کوه بلند مثه یک خواب ،کوتاه یه مرد بود یه مردبا دستهای فقیر با چشمهای محروم با پاهای خسته یه مرد بود یه مردشب با تابوت سیاه نشست توی چشمهاش خاموش شد ستاره افتاد روی خاکسایه ش هم نمیموند هرگز پشت سرش غمگین بود و خسته تنهای تنهابا لبهای تشنه به عکس یه چشمه نرسید تا ببینه قطره قطرهقطره ی آب قطره ی آبدر شب بی طپش این طرف اون طرف می افتاد تا بشنفهصدا ...صدا ...صدای پا... صدای پا......
صداچه بی صداشکسته امپابه پای قصه هایی کهمرور می کردیکی بود ویکی نبود راپشت ضجه های بی صدا مهدی ابراهیم پورعزیزینجوا...
هم از سکوت گریزان ، هم از صدا بیزار چنین چرا دلتنگم ؟! چنین چرا بیزار {شهر ۲ - فاضل نظری}...
موهایم را پشت گوش می اندازمبی آنکه بدانمدلت را میانشان جا گذاشتیدنیا را لب خوانی کناینجا صدا ب صدا نمی رسد......
تابحال حسرت اینو داشتی که کاش میتونستم دوباره . . . یه سالِ دیگه . . . تولدشو بهش تبریک بگم؟!از وقتی که عکساتو پاک کردم یه ۸ ماهی میگذره ؛ از اولین و آخرین باری که صداتو شنیدم ۱۰ ماهی میگذره . . .و از روزی که تولدتو بهت تبریک گفتم با یه عالمه حرف عاشقانه . . . یک سال!من دیگه هیچوقت صداتو نمیشنوم یعنی؟اگه صدات یادم بره چی؟اگه لهجتو فراموش کنم؟اگه اصلا هیچوقت فراموشت نکنم چی؟هم فکر تو رو میخوام و هم نمیخواماگه دیوونه بشم از این د...
داستانِ تو:)دلبرم! داستان دست ها را شنیده ای!؟ همان دستان معروف.... که وقتی در دستان من استدیوانه میشوم! دگر نمیتوانم مثل قبل عادی زندگی کنم! دلبرم! داستان چشم ها را چطور!؟ آن را شنیده ای؟ شنیده ای وقتی در چشمانم زل میزنی دیوانه میشوم!؟ از خود بی خود میشوم!؟ یا داستان صدا ها را چطور!؟ همان صدایی که بوسیدنی ست! همان صدایی که نوازش میکند روح مرا:)! کآش میشد صدای تو را نوشت!:) کآش میشد زندگی را نوشت...... و تمام...
صدایی به رنگ صدای تو نیست به جز عشق، نامی برای تو نیست...
صدای هر کسی مثل اثر انگشتش منحصر به فرده ، برای کسی که از صدای محبوبش آرامش می گرفته جایگزینی وجود نداره ، به نظرم صدا مهم تر از دیدنه ، ندیدن ِرو میشه تحمل کرد ولی فکر اینکه هیچوقت نتونی صداشو بشنوی دیوونه ت می کنه......
ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیستیا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست...
نیمه شب است...آرام آرام در خیالم بیانباید کسی بداند...!نباید کسی بفهمد!تنها بیا...مبادا کسی حسادت کند...مبادا کسی حسادت بکند که تو به خیال من می آیی!چشم بد دوربه خیالم که می آیی...یک پری رقصان و دلربای سبو در دست غزل خوان میشوم با صد ناز و ادا...و تو یک عاشق بی مثال...!یادت باشدآرام و بی صدا بیامبادا چشم بد تورا از خیالم بگیرد!مبادا......بهزاد غدیری شاعر کاشانی...
شهر از صدا پُر است ولی از سخن، تهی...
نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آوازنه هوای شعر دارم، نه پری برای پروازنه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایمنه توان پر کشیدن به امید صبح اعجازچه به روز آفتاب سر بام ما رسیده استخبر از طلوع داری؟!!!شب خانمان براندازنه ترانه می سرایم که برای او بخوانینه نگاه گریه سودی به نگفته های یک رازنه امید وصل دارم، نه هراسی از جدایینه رسیده ام به پایان، نه به سر هوای آغازمن دل سپرده را از شب رفتنت نترسانکه سپرده ام خودم را به خد...
دانشمندی نوشته استهیچ محبتی از بین نمی رودتنها از شکلی به شکل دیگر تغییر می کندشاید این گلدان بنفشه ی پشت پنجرهدلتنگی های یک روز مادرم باشدشاید آن اذان دورنفس پاک صاحبدلی همین نزدیک...و شاید همه چشم هایی که برایت گریسته اندشاخه های درختی باشندکه از بهار بیرون مانده...چقدر بی حسی موضعی خوبی دارداین انگشت های فاتحه بر سنگ قبراین گوشی که هر وقت پرستار بگذارد به گوششصدایی از قلب تو را می شنود...
دیدی که سرِ زلف تو من را به کجا برد؟یک جامِ بلا داد، ولی قلب مرا بردآن موی پریشانِ تو و صورت زیبااز خَلق جدا کرده مرا ، سوی بلا بردوصف سر زلفت همه ی خلق شنیدندآنقدر که یک تار از آن، بادِصبا بردپیری که همه شهر مریدند به راهشبا زلفِ تو یک شهر، پیِ راه خطا بردآن چشمِ سیاه تو ندانی که چها کردقلبم به جدا و، دل و ایمان به جدا بردآن صوت صدای تو شنیدیم که جان راتا عشق ، مرا لرزش آن صوت و صدا بردمهران بدیعی...
صدادر چشمانم نهفته بود که اشک شدسر خورد از گونه هایم......
لبخندو نگاهت به کنارمن به صدایت چقدر محتاجم...
یک وقت هاییبعضی شباهت هاآدم رانصفه جان میڪنندمثلا صدایی ڪه شبیه صدایش باشدخنده ای که شبیه خنده هایشو امان از چشم هاییڪه شبیه چشم هایش باشند ......
مادر بزرگم آخرِ همه ی تلفن هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده بودم صداتون را بشنومما هم که جوان و جاهل،چه می دانستیم صدا با دل ِ آدم چه می کند......
پاییز آمد، با خودش یک مرد را بُردیک عارف ویک عاشق شبگرد را بردپاییز صد ها خاطره از آن صدا داشتیک حنجره از غصه و پر درد را بردپاییز آمد شیشه ی عطری که هرباربا عطر خود مدهوشمان میکرد را برداو هدیه ی پاییز بود و مِهر،بان بودپاییز آنچه با خودش آورد ،را بردما مانده ایم و حسرت آن گل که پاییزهرگز نمیشد رنگ و رویش زرد را بردپاییز یا فصل خزان با مرگ آمددر بین این نامردمان یک مرد را برد...
تو ای محمدرضا شجریان، فرزند خلف ایران، تو ای آوای جاودانه خراسان. آوای برخاسته از گلوگاه گرم تو، قلب یکایک هموطنان تو را گرم کرد. تو نمرده ای، صدای تو در قلب ما جاودانه حک شده است. گویند فقط صداست که می ماند. من مرثیه تو را نخواهم گریست. تعالی تو را خواهم سرود.»...
تو تا همیشه ماندگار خواهی شدای امپراطور صدا!تو همان آفتاب جانی که با مهر آمدیمهر بخشیدی و در مهر خاطره گشتی!رفتی و شاه کلید پازل آواز ایران تا همیشه ی تاریخ، تاج شد و بر بام جانها نشست! رفتی و بعد از تو هرکدام از ما شجریان هایی خواهیم شد که از صدای فرزند ایرانمان سهم خواهیم داشت ،تو تکراری ترین نوای بی تکراری خواهی ماند،که هر روز در گوش زمانه دوره خواهد شد،سفرت بخیر جانان..باران کریمی ارپناهیبعضی آدمها نماد و سمبل یک سرزمین می شن،...
به رگهایم بریز آواز، استاد!همایونی ترین شهناز، استاد!هنوز این خاک بوی ناله داردبخوان "مرغ سحر" را باز، استاد!شهراد میدرى پ . ن : "صبر بسیار بباید پدر پیر فلک راتا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید...""تنها صداست که می ماند"پس از این هر گلی می شکوفد "یاد ایام" خسرو آواز ایران را زمزمه می کند و پس از این هر پرنده ای بال می گشاید "مرغ سحر" سیاوش خراسان را نغمه سر خو...
«او هرگز نمی میرداو زنده است در وجود ما که هموارهطنین صدایش در گوش مان،زمزمه نوایش برلب هایمان و مهر بی پایانش در قلب هایمان جاری خواهد بودعادل فردوسی پورمهر ۹۹»...
تصویرِ من در میانِ قابِ چشمان تومرگی است که آهسته در می زند!چشم هایت را نبند؛هر صداییاز سکوت متولد می شود،حتی آخرین جرعه از جامِ نگاهت کههنوز از گلویم پایین نرفته است!...
صدایم کن صدایت زیباستآریا ابراهیمی...
بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارندبدون کلامیجویایِ حالت می شوندبدون کلامی " دوستت دارم " را می گویند، بدون کلامی آرامش و اطمینان را به قلبت بر می گردانندبعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارنددُرست مانندِ نگاهِ تو ......
گفتی تنها صداست که میماندنیستی که ببینی صدا چقدر تنهاست...
بنظرم recording audio خیلیشیرین تر اَز is typing میتونه باشهوقتی صدا،صدایِ کسی باشه که دوسش داری ️️️...
I never knew that love had a sound, till I heard your laugh.نمیدونستم عشق صدا داره تا وقتى که صداى خنده هات رو شنیدم.️️️...
بعضی صداها را باید در آغوش گرفت مثل یک دوستت دارم از زبان تو...
چیه این بارون؟بوش ، صداش ، حسش آدمو مست میکنه؟! ...
صدا می کنم تو رااین “جانی” که می گوییجانم را می گیردنزن این حرف ها رادل من جنبه ندارد...
تو صدات چی قاطی میکنی که آنقدر آرامش میده؟...
سکوت ، اینجا صدای توهوا اینجا هوای توپر از تکرار این حرفمدلم تنگه برای تو...
دست بر نمی دارد / چشمم. نگاهم که می لغزد روی خواب پست و بلندت ذهنم/ شبانه باردار می شود و می دانم/ از فردا هر که می رسد او را غزل صدا می کند...!...
صدای تو را / رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم . صدای تو اندوه خیام را دارد. رنگ وبوی صدای تو را دوست ......
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزارچنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار...
میگن : دلت هر وقت برای کسی تنگ شد : نگاش کن! نبود صداش کن! نشنید دعاش کن . . .️...
به تو که میرسم مکث میکنم …انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته اممثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی !️...
عزیزم آهنگ صدایت با به دنیا آمدنت زیبا ترین ترانه زندگیمنفس هایت تنها بهانه نفس کشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم استپس با من بمان تا زنده بمانم ... تولدت مبارک . . .️️️️️...
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره...