متن تجربه گرانبها
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تجربه گرانبها
به گلاب گفتم: چه خوشبویی؟
گفت: گل بودم
به دست روزگار چیده شدم
و در کورهی آتش
سوختم… سوختم… سوختم…
اما با صبری متین
تحمل کردم…
کوره خاموش شد
و من خالصتر شده بودم،
عزیزتر از قبل…💗
✅گاهی سختیها نمیآیند که ما را بشکنند
میآیند تا مـا را ارزشمندتر کنند
حس برتر
در حال بارگذاری...