میتراود اشک شوق از چشم بیتاب قلم هر زمان با نام مادر میخورد شعرم رقم واژههایم سجده میکردند پیش پای تو بیت ها بیت المقدس شد غزل شد محترم با صدایت خشت خشتم را بساز! آباد کن لحظه هایی که خراب و خستهام چون ارگ بم من در آغوش تو...