یادش به ..... تا آخرین دکمه های تو ، مست می شدم لخت و خوابیده تانگو میرقصیدیم سایه های در هم تنیده مان ، تحریک می کرد آنه را چه شد؟ حال و هوای چشمانت شرجی است و لب هایت از دهن افتاده اتاقمان سرما خورده و من از تب...