یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
تو تب تابستونتو اتاقم برفهرو سیم گیتارم نتای پر دردهیه گوشه ی ذهنم یاد تو می افتم روزی که با چشماتاز عشق می مُردم باسرخی لب هات گل بوسه می چیدمبهار بود خونه وقتی می خندیدماز وقتی که رفتیسینه ام شده خالیخونه یه زندونهبا زجر تکراریقلبم شده ماهی تو چشمای دریاسرم شده جنگل تو رقص با گرگاچشام دوتا چشمه تو دستای دردهتنم یه مردابه تو دشت بی فرداعکست رو دیوارهداره می خندهدیروزِ خونه رو یادم...