روباه تلخیه قصهء من غصه و غم کم نداره شرح حال دل من اشک غمم در میاره مثل روباه تو کتابا پنیر زاغمو زد دلمو دزدید و رفت روبهک زرنگه بد اون چه میدونه که جونم به دلش بسته شده اون چه میفهمه که از عشق ، دل من خسته...