خوردی عسل نوش جانت نه جُستی حال ما شیرینش شد زهرِ کامت تقصیر ز آن بقال ما گفته بودم پیشتر آن قرار تلخیُ و کام تو ما چو نسیم رفته ایم جستجو کن دنبال ما جُور این بی مهری ات تاوان در مُشت تو اِستفسار کن تا که یابی آن...