متن داستان کوته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات داستان کوته
5/5 تو همون گیرداد مامانم اومد!
و با صحنه ای مواجه شد که زیور با سر و کله اناری بدون چادر رو زمین دراز کشیده و نصف چادرش رو من و بقیه اش تو حوض و دُم موهای بلند و بافته شده زیور هم افتاده بود رو صورت من! (البته...
متن ماجراهایی من و دختر ننه هاجر
متن داستان کوته
متن این قسمت نذر یا نظر؟
متن قسمت پنج از پنج آخر
متن داستانک
ارسال شده توسط
Maryam
در حال بارگذاری...